انــوشـــه

یـــاد نــــامــه از یـگ گــــل پـرپـرشــده

انــوشـــه

یـــاد نــــامــه از یـگ گــــل پـرپـرشــده

نیاز

در آن سوی دیوار های زمان و مکان

در آن سوی دیوار های زمان و مکان
شهری است به نام شهر احد
تنها راه ورود به آن مردن است
تنها رنگ آن بیرنگی
تنها قانون آن عشق
در آنجا روزها همه عید اند
و اضداد در آشتی
آب آن آب حیات است
و نان آن نور
در میدان مرکزی آن حوضی است با فواره ای از اساطیر زمان
و ساکنان آن پس از وضو گرفتن در آب آن حوض
نمازی بیکلام میخوانند و در برابر خود به سجده میروند 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد