انــوشـــه

یـــاد نــــامــه از یـگ گــــل پـرپـرشــده

انــوشـــه

یـــاد نــــامــه از یـگ گــــل پـرپـرشــده

زندانی

ذهن ما زندان است  ما در آن زندانی

قفل آن را بشکن در آن را بگشای

و برون آی ازین دخمه ی ظلمانی

نگشایی گل من

خویش را حبس در آن خواهی کرد

همدم جهل در آن خواهی شد

همدم دانش و دانایی محدوده خویش

و در این ویرانی همچنان تنگ نظر می مانی 

هر کسی در قفس ذهنی خود زندانی است  

  

ادامه مطلب ...

توجه

44~0.jpg

در زمین مردمان خانه مکن
    کار خود کن، کار بیگانه مکن

    کیست بیگانه؟ تن خاکی تو
    کز برای اوست غمناکی تو