انــوشـــه

یـــاد نــــامــه از یـگ گــــل پـرپـرشــده

انــوشـــه

یـــاد نــــامــه از یـگ گــــل پـرپـرشــده

چه عحب !!

 همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد 

                 چو فرو شدم به دریا  چو تو گوهرم نیامد

ادامه مطلب ...

حکایت زندگی

حکایت زندگی ما به کسی می‌ماند که :

 در جاده‌ای زیبا در حالیکه اطرافش را گندم‌زار خرم احاطه کرده است  

و آفتاب گرم و دلپذیر بر پوستش می‌تابد، در حرکت است  

و او به جای بودن با این همه شگفتی دور و بر، 

 به مقصد،  

به طول مسیر، 

 به رسیدن،  

به آینده،  

و به ................

می‌اندیشد. 

زندگیم فنا شد

کاش باران می شدی یک لحظه بر این شوره زار

ادامه مطلب ...