انــوشـــه

یـــاد نــــامــه از یـگ گــــل پـرپـرشــده

انــوشـــه

یـــاد نــــامــه از یـگ گــــل پـرپـرشــده

ای دوست

رفت که رفت

نماند که نماند

نبود که نبود

ندید که ندید

خودت را در آینه نگاه کن مرور کن هرروز را

 


مرور کن از خود گذشتن هایت را

مرور کن باورهایِ زیرِ پا لِه شده ات را

مرور کن که چندین بار برایِ خندیدنش با بغض خندیدی

مرور کن چندین بار راهی را رفتی که

همیشه ترس و واهمه از آن داشتی

مرور کن چندین خطِ قرمزِ خودت را برایِ او سبز کردی

دیدی ؟

تو همه کار کرده ای تو عاشق بوده ای

سرت را بالا بگیر ، اشک هایت را پاک کن

لبخند بزن

در ان دنیا بی شک یک نفر بی تابِ خنده هایِ توست

بی قرارِ آغوشِ توست

در ان دنیا بی شک یک نفر

طعمِ بوسه هایِ تو را می فهمد

خط به خطِ آغوشِ تو را می خواند

در ان دنیا بی شک یک نفر تو را آنقدر می خواهد

که گویی  قبل از او هیچکس در قلبِ تو

خانه ای نداشته...

ﺧﺪﺍﯾﺎ ...

ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﮐﺜﯿﻒ ...

ﺍﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﭘﺎﮎ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ

که  ﺑﻪ ﻣﺎ  دادی....

ادامه مطلب ...